بیا تو دیگه

بیا تو دیگه

بیا تو دیگه

بیا تو دیگه

امروز عاطفه بهم زنگ زد تازه از مسافرت برگشته بودند حسابی شادو شنگول بود اخه با نامزدش رفته بود و کلی خرید کرده بود

عاطفه هم هم سن و سالای منه یعنی 18 سالشه به نظر من که خیلی زود بود ولی خوب قسمته دیگه...

راستش من که حسابی شوکه شدم خداییش مردا هم مردای قدیم راسنش عاطفه 3/4 تا دوست پسر داشت که همشونهم قصدشون ازدواج بود

ولی جالب اینجاست که همشون هم می دونستن که عاطفه با کس دیگه ای هم هست ولی خوب عشقه دیگه این هم یک مدلشه

راستی من یک سئوال داشتم راستش یک پسره مدام مزاحم میشه ولی شمارش نمی افته یعنی unknown می افته ببینم این چه طوریه؟

میشه شمارشو ردیابی کرد؟

اگه کسی میدونه لطفا تو قسمت نظرات بهم بگه

یه دنیا ممنون

فعلا بای تا های

سلام

سلام سلام سلام

امروز روز خوبی به نظر می رسه بالاخره بعد از کلی رفت و اومد قراره با یکی از دوستام بریم بیرون(فکر بد نکن دختره)

من و مژگان سالهای زیادی که با هم دوستیم در واقع این یکی از بهترین دوستام که بعد از کنکور و دانشگاه و ... هنوز رابطمون با هم خیلی خوبه

راستش همیشه فکر می کردم که عید امسال یکی از بهترین عیدای زندگیمه ولی این طور نشد اخه دلم واسه عید پارسال با همه دل شوره ها و شب نخابیدن هاش تنگ شده

اخه پارسال عید از صبح ساعت 7 می رفتیم مدرسه تا ساعت 8 شب درس می خوندیم ولی همش که درس نمی خوندیم چند ساعتش هم یواشکی دور از چشم مدیرمون

دور هم جمع می شدیم و کلی می خندیدیم و حالشو می بردیم

تازه از وقتی هم که اومدیم دانشگاه اصلا از شیطنتام کم نشده هنوزم با هزار التماس میانترم ها رو لغو می کنیم

فکر نکنین من از اونتنبلای کلاسم نه بابا این حرفا نیست کلا عشق می کنم وقتی میا ن ترم ها لغو می شه

این چند روز عید هم که هیچی نخوندم خدا خودش اخر و عاقبت منو به خیر کنه اردیبهشت ماه باید بریم بیمارستان اخه من ترم دوم پرستاری هستم

ولی یک کم می ترسم اخه تا حالا واسه کسی انژوکت وصل نکردم حالا باید برم رو سر مریض بیچاره تمرین کنم

نه این که بلد نباشم ها نه فقط یک کم می ترسم

بگذریم دیگه کم کم باید برم

اخه فیلم شبکه پنج الان شروع می شه

فعلا بای